کد مطلب:161838 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

رابطه حرمت و استحباب
اول: آنچه از بعضی از دروغ پردازها نقل شده كه در اخبار مدح ابكاء و ترغیب در گریانیدن شیعیان ذكر نشده كه به چه قسم بگریانید و چه بگویید


و چه بخوانید. و از این ذكر نكردن معلوم می شود، هر چه سبب گریانیدن و وسیله سوزانیدن دل و بیرون آوردن اشك باشد از دیدگان، ممدوح و مستحسن است هر چند دروغ باشد [1] پس به مقتضای این اخبار باید گفت كه مراد از آن اخبار بسیار كه در مذمت دروغ گفتن وارد شده هر چند در نهایت اعتبار است، دروغ گفتن در غیر مقام تعزیه خوانی و ذكر مصیبت است. نظیر آنچه بعضی در باب غنا گفتند و به همین بیان، آوازه خوانی و خوانندگی را در مراثی بلكه در تلاوت قرآن مجید جایز كردند. و به این بیان،


توان بسیاری از معاصی كبیره را مباح، بلكه مستحب كرد. و برای فساق جاده وسیعی از سوی آن معاصی باز نمود، زیرا كه اخبار فضیلت و مدح ادخال سرور در قلب مؤمن و قضای حوایج و اجابت خواهش او و سعی و كوشش در انجاح آن، اضعاف اخبار ابكا است. پس هر فاسقی هر زنی را كه دید و خواهش نمود بوسه برویش زند یا دستی به سینه اش بماند یا كار را به جای نازك رساند، بر زن رواست به مقتضای اخبار استحباب ادخال سرور یا اخبار استباب قضای حاجت و غیر آنها اجابت نماید و خود را تسلیم كند و آن ثوابها را بروح والدینش برساند. و هكذا در لواط و مقدمات آن و امثال آنها از معاصی شهوانی. و بر هر ذی شعوری پوشیده نیست كه این رشته سخن خلاف ضرورت دین و مذهب و سبب بیرون رفتن از آئین كیش و ملت است.و جواب اصل شبهه در فقه در كتاب مكاسب مشروح شده [2] و اجمال كه در این جا توان گفت آن كه: مستحب هر چند بسیار بزرگ باشد، با حرام هر چند در نظر بسیار محقر باشد، نتواند معارضه كند و طاعت الهی را نتوان به وسیله امری كه سبب غضب و سخط اوست به جای آورد و به آن نزد خداوند تبارك و تعالی متقرب شده. بلكه مورد و محل تمام مستحبات، آن فعلی است كه به حسب ذات، جایز و مباح باشد؛ پس اگر حرام شد و دارای مفسده عظیمه شد كه به جهت آن مفسده، نهی فرمودند از كردن آن كار، خصوص اگر آن كار از مقدمات مستحبی باشد كه نتوان آن مستحب را را جای آورد بی كردن آن حرام، محلی برای آن مستحب نمی ماند. واین


مطلب بعید نیست مركوز اذهان اهل شرع باشد. آیا هیچ عامی متدینی احتمال می دهد كه اگر رفتن به كربلای معلی برای زیارت حضرت ابی عبدالله علیه السلام منحصر شد. در سوار شدن بر اسب مغصوب، یا نشستن در كشتی مغصوب، یا عبور كردن در خانه و بستان غیر با نهی مالك از آن و امثال این از محرمات، آن رفتن جایز بلكه مستحب باشد به جهت اخبار فضیلت زیارت آن حضرت كه صد مقابل اخبار ابكا است؟! حاشا كه چنین توهم فاسدی كند و ارتكاب آن كبایر را به جهت احتمال درك آن مستحب جایز داند. و حاصل مقصود آن كه: ابكاء مومن، مثل اعانت او بر نیكی و حاجت اوست كه به اجماع علما چنان كه استاد اعظم شیخ مرتضی اعلی الله مقامه نقل فرموده: باید اول جواز و اباحه آن وسیله و سببی كه به آن اعانت و قضای حاجت محقق می شود معلوم كرد، تا بشود آن را داخل در اخبار استحباب آن سه كار كرد. و نشود كه به آن اخبار، آن وسیله را اگر حرام باشد، مباح كرد؛ مثل آن كه ظلم یا دزدی حلال شود، چون به آن اعانت مؤمن می شود در ادای دینش یا امر تزویجش و هكذا. و از قبایح مفاسد كه بر این رشته سخن آن دروغ پرداز كه آن را بافته مترتب می شود آن كه ناچار باید هر حرامی كه وسیله گریاندن باشد مانند دروغ گفتن جایز باشد؛ زیرا كه فرقی در این باب مابین دروغ گفتن و سایر محرمات نیست. و آن چه در آن جا بافته، این جا بیاید. و این شبهه اگر چه قابل ذكر نبود، [3] اما شاید در ذهن بعضی عوام بیچاره


داخل شود، لازم بود كه مفاسد آن را بداند. و نیز بداند كه معصیت دروغ و غنا خواندن در مراثی و تلاوت قرآن و نظایر آنها از طاعات و قربات، بزرگتر و عقاب آن سختتر است.


[1] گرچه زمان ما با عصر مؤلف بيش از يكصد و بيست سال تفاوت دارد؛ ولي نه تنها اين نگرشها فروكش نكرده، بلكه هر روز افزوني يافته است و كم كم به بزرگان نيز سرايت مي كند. اصولا عنان اين مسائل در دست عوام است و بر خواص نيز حاكميت يافته اند. به نظر مي رسد تلاش برخي از علماء براي توجيه و شرعي سازي بعضي از اعمال و حركات عوام كه به نام دين و تشيع صورت مي گيرد، بيشتر ناشي از اين حاكميت است. و گاهي اي آلودگيها اندكي عميق تر مي شود و از اين وسايل براي جذب مريدي بيشتر و يا ارادتمنداني افزونتر استفاده مي شود! و آن وقت است كه نه تنها جايي براي انتقاد بر عوام نمي ماند، بلكه بايد مجالسي براي اين مصيبت عظمي تشكيل داد. زيرا به قول شاعر:



هر چه بگندد نمكش مي زنند

ولي به روزي كه بگندد نمك



استاد مطهري (ره) جرياني را نقل مي كند شنيدني: «مي گويند يكي از علماي آذربايجان هميشه از روضه هاي بي اصلي كه خوانده مي شد، رنج مي برد. به اهل منبر اعتراض مي كرد. معمولا مي گفت اين زهر مارها چيست كه شما مي خوانيد؟! ولي كسي به سخنانش گوش نمي كرد، تا آن كه يك دهه خودش در مسجد خودش روضه گرفت و باني هم خودش بود. با روضه خوان شرط كرد كه به اصطلاح خودش از آن زهرمارها قاطي نكند. روضه خوان گفت: آقا! من حرفي ندارم ولي بدانيد كه مردم گريه نمي كنند. گفت: تو چكار داري! در مجلس من نبايد از آن زهرمارها يعني روضه هاي دروغ خوانده شود. مجلس به پا شد. آقا خودش در محراب و منبر هم كنار محراب. منبري وارد روضه شد ولي هر چه خواست با روضه راست مردم گريه كنند، نشد. آقا خودش هم دست را به پيشاني گذاشته بود و ديد عجب! مجلس خيلي يخ شد؛ و لابد با خود گفت الآن مردم عوام خواهند گفت: علت اين كه روضه آقا نمي گيرد اين است كه نيت آقا صاف نيست و مريدها خواهند پاشيد! يواشكي سرش را به طرف منبر برد و گفت قدري از آن زهرماريها قاطيش كن!» (حماسه حسيني، ج 3، ص 260).

[2] المكاسب، شيخ مرتضي انصاري، تحقيق و تعليق سيد محمد كلانتر، ج 3، ص 273 «ان ادلة المستحبات لايقاوم ادلة المحرمات خصوصا التي تكون من مقدماته. فأن مرجع ادلة الاستحباب الي استحباب الشي ء بسببه المحرم. الا تري انه لايجوز ادخال السرور في قلب المومن و اجابته بالمحرمات كالزنا و اللواط و الغناء.....

[3] چنان كه مؤلف گويد اين بهانه با دلائل بسيار بين و روشن قابل پاسخ است ولي ذكر آن ضروري بود؛ زيرا هنوز از زبان برخي، استدلال به همين دلائل شنيده مي شود! كساني كه به اطلاق روايات ابكاء توسل جسته و به زعم خود مجوزي براي معاصي كبيره خود به نام اهل بيت عليهم السلام يافته اند! كساني كه ملتزم شدن به حدود شرع را به معناي بسته شدن وسيله روزي و كسب و كار خود مي انگارند. و گاهي نعوذبالله چنين تصور مي شود كه براي برخي از خدا بي خبران گرمي اين مجالس بهتر از خود اهل بيت و فرهنگ اهل بيت عليهم السلام است! بنابراين مقاومت در برابر اين اصلاحات نه از باب محبت به اهل بيت است بلكه از باب ترس از كسادي بازار است؛ فقط از بي خبري و علاقه و احساسات پاك مردم سوء استفاده مي كنند و زبان هر مصلح دلسوزي را با اتهامات گوناگون و صحنه سازي ها - كه هنر اين جماعت است - در كام مي كشند. اگر هر كسي را بشود متهم كرد، محدث نوري را كه خاتم المحدثين است و نسبت به ولايت اهل بيت سرآمد بسياري از مدعيان، نمي توان. اين اثر چنان كه گفته آمد، آخرين اثر تاليفي اوست پس از تاليف موسوعه كبير و عظيم مستدرك الوسايل و پس از عمري توغل در روايات اهل بيت عليهم السلام، تاليف شده است. مي بايست هم واعظان و گويندگان و هم بانيان و مجلس گردانان و هم مستمعان مجالس ابا عبدالله عليه السلام بارها و بارها اين اثر را مطالعه كنند، شايد اندكي به وظائف خويش و سنگيني وظيفه و خطرات سهمگيني بي پروائي در اين عمل واقف گردند.